فونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا ساز
فونت زيبا ساز ، نایت اسکین
اِطِلاعات سورۀ مُبارکه یوسُف

اِطِلاعات سورۀ مُبارکه یوسُف

سورۀ یوسُف

سورۀ یوسُف
شماره سوره12
تعداد آیات111
تعداد کلمات1766
تعداد حروف7166
محل نزولمکه

هدف سوره

غرض اين سوره بيان ولايتى است كه خداوند نسبت به بنده‌ایش دارد، البته آن بنده‌ای كه ايمان خود را خالص، و دلش را از محبت او پر كرده و ديگر جز به سوى او به هيچ سوى ديگرى توجه نداشته باشد. آرى، چنين بنده‌اى را خداوند خودش عهده‌دار امورش شده، او را به بهترين وجهى تربيت مى‌كند، و راه نزديك شدنش را هموار، و از جام محبت سرشارش مى‌كند، آن چنان كه او را خالص براى خود مى‌سازد و به زندگى الهى خود زنده‌اش مى‌كند، هر چند اسباب ظاهرى همه در هلاكتش دست به دست هم داده باشند، او را بزرگ مى‌كند هر چند حوادث او راخوار بخواهند، عزيزش مى‌كند هر چند نوائب و ناملايمات روزگار او را به سوى ذلت بكشاند و قدر و منزلتش را منحط سازد.

خداوند اين غرض را در خلال بيان داستان يوسف تامين نموده و در هيچ سوره‌اى از قرآن كريم هيچ داستانى به مانند داستان يوسف بطور مفصل و از اول تا به آخر نيامده. علاوه، در اين سوره غير از داستان يوسف داستان ديگرى هم نيامده، و سوره‌اى است مخصوص به يوسف علیه السلام.

آرى، يوسف بنده‌اى بود خالص در بندگى، و خداوند او را براى خود خالص كرده بود، و به عزت خود عزيزش ساخته بود با اينكه تمامى اسباب بر ذلت و خواريش اجتماع كرد و او را در مهلكه‌ها انداخت، و خداوند او را از همان راهى كه به سوى هلاكتش مى‌كشانيد به سوى زندگى و حياتش مى‌برد.

برادرانش بر او حسد بردند و او را در چاه دور افتاده‌اى افكندند، و سپس به پول ناچيزى فروخته، و خريداران او را به مصر بردند و در آنجا به خانه سلطنت و عزت راه يافت. آن كس كه در آن خانه ملكه بود، با وى بناى مراوده را گذاشت و او را نزد عزيز مصر متهم ساخت، و چيزى نگذشت كه خودش نزد زنان اعيان و اشراف مصر اقرار به پاكى و برائت وى كرد. دوباره اتهام خود را دنبال نموده او را به زندان انداخت، و همين سبب شد كه يوسف مقرب درگاه سلطان گردد. و نيز همان پيراهن خون‌آلودش كه باعث نابينايى پدرش يعقوب شد، همان پيراهن در آخر باعث بينايى او گرديد، و به همين قياس تمامى حوادث تلخ وسيله ترقى او گشته، به نفع او تمام شد.

و كوتاه سخن، هر پيشامدى كه در طريق تكامل او سد راهش مى‌شد خداوند عين همان پيشامد را وسيله رشد و پخته شدن او و باعث موفقيت و رسيدن به هدفش قرار داد، و همواره خدا او را از حالى به حالى تحول مى‌داد تا آنجا كه او را ملك و حكمت ارزانى داشته او را برگزيد، و تاويل احاديث را به او بياموخت، و نعمت خود را بر او تمام نمود، همانطورى كه پدرش به او وعده داده بود.

خداوند داستان آن جناب را از خوابى كه در ابتداى امر و در كودكى در دامن پدر ديده بود آغاز نمود. آرى، رؤياى او از بشارتهاى غيبى بود كه بعدها آن را خارجيت داده، و با تربيت الهى كه مخصوص يوسف بود كلمه او را كامل گردانيد. آرى، سنت خداى تعالى در باره اوليائش همين بوده كه هر يك از ايشان را در تحت تربيت خاصى پرورش دهد هم چنان كه فرموده: "أَلا إِنَّ أَوْلِياءَ اللَّهِ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ كانُوا يَتَّقُونَ لَهُمُ الْبُشْرى‌ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ فِي الْآخِرَةِ لا تَبْدِيلَ لِكَلِماتِ اللَّهِ ذلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ".

و در جمله‌اى كه بعد از رؤياى يوسف و تعبير پدرش آورده و فرموده:" لَقَدْ كانَ فِي يُوسُفَ وَ إِخْوَتِهِ آياتٌ لِلسَّائِلِينَ" اشعار به اين معنا دارد كه گويا اشخاصى از رسول خدا صلی الله علیه و آله داستان يوسف و يا مطلبى را سؤال كرده بودند كه با اين داستان ارتباط داشته، و اين اشعار مؤيد آن رواياتى است كه مى‌گويد قومى از يهود، مشركين مكه را وادار كردند تا نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله شده از سبب انتقال بنى اسرائيل به مصر پرسش كنند - چون بنى اسرائيل فرزندان يعقوب بودند كه خود ساكن سرزمين شام بودند - مشركين هم اين سؤال را در ميان نهادند، و در جوابشان اين سوره نازل شد.

بنابراين غرض اين سوره، بيان داستان يوسف علیه السلام و داستان آل يعقوب است. خداوند با بيان اين داستان غرض عالى از آن را استخراج كرده است و آن مساله ولايت خداى تعالى نسبت به بندگان مخلص است كه در ابتداء و خاتمه اين سوره بطور چشم‌گيرى منعكس است (منبع : دانشنامه اسلامی)


[ بازدید : 436 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]
[ 18 / 10 / 1395 ] [ 21:55 ] [ ¨°o.O (مبینا ) O.o°” ]